Thursday, May 5, 2011

عدل

عدل یعنی قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش

ظالم‌ترینم وقتی در آغوشم نیستی

ابر

برای نبودن‌ات
کلی ابر کنار گذاشته‌ام؛
برای یک هزاره بارانی!

کم

برایت کم بوده ام
به اندازه یک برگ
در پاییز تلخ
در پیاده روی تنهایی
در جاده ی که آخرش
به سوگ تو پیوند می خورد

من برای تو
کم بوده ام

فرسوده‌

بعضی سختی‌ها نه آدم را قوی می‌کنند، نه آب‌دیده. فقط فرسوده‌اش می‌کنند.

Sunday, May 1, 2011

آس

در عشق آس هایتان را همان اول بازی کنید، کمی که بگذرد کسی دیگر با یک ورق دو لوی حکم بر این رابطه پادشاهی میکند.

خداحافظی

خداحافظی که کاری ندارد.
کافی ست من را به خدا بسپاری و برایم آینده ای درخشان آرزو کنی.
حالا خدا از پس من و من از پس آینده بر نیامدم، تو خودت را نگران نکن