Saturday, February 20, 2010

هنوز بوي دود سيگار مي تواند مرا هزار بار عاشق کندهنوز بوي دود سيگار مي تواند مرا هزار بار عاشق کند

!ميم

مي گويند اين روزها مي گذرد و من نيز مثل هميشه ساده دل باورش مي کنم
هي ! يادت هست تکرار هجاهاي ت به جاي د ياد آور دوستي بود و عشق؟
يادت هست مي گفتيم جاده براي رفتن است و نه رسيدن , آن وقت من هي تند تر مي رفتم و تو اعتراض مي کردي که نمي خواهي تمام بشود اين راه؟
.من هي ار هراس نرسيدن مي ماندم از راه و تو از واماندگي من
!ميم
يادت است مدام آه مي کشيديم در هم و آغوش باز مي کرديم براي گلايه از هم به هم؟
راستش را بگويم؟

هنوز بوي دود سيگار مي تواند مرا هزار بار عاشق کند

No comments:

Post a Comment