Friday, May 21, 2010

قانون سوم دل شکستگي

آدم دل شکسته موجي از ويراني است و غم. نگاهش به هر کس بکوبد جا مي گذارد. جاي غم مي ماسد و مي ماند وقتي دل شکسته اي نگاه مي کند. واي به اين که زبان باز کند. انگار که چيزي به نام شادي و اميد هيچ وقت نبوده و نخواهد بود. دل شکسته را ديدن، لمس يک بن بست بي بازگشت است يا سقوطي که هيچ وقت قرار نيست تمام شود.

دل شکسته يعني کسي که پاي خانه سوخته اي و صندلي شکسته اي و آغوش به باد رفته اي مانده و فراموش نکرده. يعني کسي که بعد از سوت پايان بازي در زمين مانده تا معلوم شود حرمت دويدن ها و جان کندن هايش بيش از فقط يک بازي بوده و بيش از هم بازيش بها و تاوان مي دهد براي بازي. دل شکسته را گروهي مي فهمند محترم است. اما خيلي ها انگار نمي فهمند معني اميد و لبخند است.

دل شکسته ها را مي شود نصيحت کرد يا دلداري داد يا به همدردي نشست يا نديد يا تحقير کرد يا تدبير. دل شکسته ها دلي دارند که باخته اند و کسي شکسته. کسي که برنده اين باخته نيست. دل شکسته عزادار بودن و نبودن با کسي است که نيست و شايد هست و شايد عين خيالش نيست. نمي دانم چقدر مي خنديد وقتي مي گويم دل شکسته معني اميد و لبخند با تمام جان است. اما هست. قانون سوم نيوتن مي گويد که هست. يادتان هست؟ هر عملي را عکس العملي است برابر و در خلاف جهت؟

No comments:

Post a Comment