«تو ميتواني شراب را، زن را، افتخار را توصيف کني، با اين شرط که نازنين من، شرابخواره نباشي، عاشق نباشي، شوهر نباشي يا سرباز دونپايهاي در ارتش نباشي. وقتي در گيرودار زندهگي هستي آن را به روشني نميبيني. يا از آن رنج فراوان ميبري يا لذت فراوان. هنرمند، چنان که من ميبينمش، چيز هيولاواري است، بيرون از طبيعت است.»
فلوبر، در نامهاي به مادرش
No comments:
Post a Comment