امشب مرا سنگسار ميکنند
به جرم زنا با آخرين تکه ي روحت که جا مانده بود!
قلاّب بگير! ميخواهم از ديوارهاي جهنم فرار کنم اما دوباره باز خواهم گشت. هنوز لباسهاي من روي آسفالت خيابان مانده! بگذار آنها را هم به جهنم بياورم! دنيا نجس تر از آن است که من يادگاري براي کسي بگذارم...
No comments:
Post a Comment